سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چهار تا قوطی دارو چه قدر طول می‌کشد بریزی توی یک مشمّا و بدهی به خلق الله مریض بروند سر درمان و شفا و زندگی‌شان؟! به زنم زالو داده. می‌ترسد. می‌گویم: «ترسی نداره. من هم انداختم. یه پلاستیک می‌ندازن روی بدن و زالو را می‌ذارن روش. وقتی زالو جایی رو گرفت دیگه تمومه. می‌خوره تا سیر بشه. تکون نمی‌خوره. خیالت راحت!» نمی‌گویم اوّلش که می‌گیرد مثل یک سوزن می‌ماند که فرو کرده باشند توی بدنت. البتّه بیشتر از نیشش از خود زالو و چندشش می‌ترسد. خودکارم روی سررسید است و چششم روی پاهایش که دایم تکان می‌خورد و حواسم روی حال نگرانش متمرکز شده. خودم این احساس را بیشتر از هر کسی بلدم. از بس قبل از کاری اضطراب داشته‌ام. وقتی می‌خواسته‌ام توی یک کلاس نسبتاً شلوغ حرفی بزنم. یا با مدیر مدرسه‌یمان مشورتی بکنم. یا وسط یک میهمانی خانوادگی دو کلام حرف بزنم. لحظات سخت و دشواری است. هراس می‌پیچد دور دست و پایم  و جمع می‌شوم توی خودم. انگار ترس ته سرم را به سر پاهایم گره زده باشد و خوب این دو سر دستمال بدنم را کشیده و بد گرهی به بدنم انداخته. با دندان هم نمی‌شود بازش کرد. یک همچین حالت بغرنجی می‌شوم. فامیلی همسرم را خواند. می‌روم دم دکّه. می‌گوید: «صد و هشتاد هزار تومان!» هول کرده‌ام. حالا ضربان قلب من است که مضطرب شده. کلّ پول‌های توی کیف و جیب بغلی و جیب پیراهنم را که سر هم کنم صد و هشتاد تومان نمی‌شود. می‌گویم: «می‌شه کمتر بشه؟» می‌گوید: «چند داری؟» می‌گویم: «صد و بیست تومن.» چهار تا دکمه از کیبوردش را می‌زند و می‌گوید: «درست شد. صد و بیست تومان.» زنم نسخه را می‌گیرد و با نگرانی می‌گوید: «ای خدا! هشت تا زالو! هست تا!»
فردا شده. قسمت زالودرمانی نشسته‌ام. الآن لابد زالوها هم نشسته‌اند روی سر و صور همسرم. دیروز که آمدیم روزه بود. گفته بودند: «روزه باشی زالو نمی‌اندازیم. برو فردا بیا!» از دیروز تا همین چند دقیقه قبل هول و ولایی داشت که نگو! مثل این که روحش را به رنده آشپزخانه بکشند یا بیاندازند توی ماشین لباس شویی تا با آب داغ بچرخد.
یک ساعت و نیم طول کشیده. آمد. رنگ صورتش زرد و اخم‌هایش توی هم. پاهایش حال راه رفتن ندارند. انگار خون زیادی از او رفته. هر چه باشد خیلی بهتر از یک ساعت و نیم قبل است. سبک‌تر شده و دوست‌داشتنی‌تر.

حدیث: امام علی علیه السلام: هر گاه از انجام کاری بیم داری اقدام کن. که سختی بیم و هراس از آن، دشوارتر از اقدام و انجام آن است.
غرر الحکم، باب الهیبة (ترس)، حدیث1

   مدیر وبلاگ
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :10
بازدید دیروز :13
کل بازدید : 150832
کل یاداشته ها : 125


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ