سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مادر! سفره دلم خیلی وقت است جمع است. دیوار دوری کی کنار می رود تا سفره ی دل را پهن کنم وسط سینه. دلم برای مهمانی دو نفره یمان تنگ است.
مادر! می دانم دیواره ی سینه ات از دشنه ی دردهایم زخم است. برای درمانشان چیزی ندارم جز اشک های شور پنهانی ام.
مادر! اشک های شور تو، شور ِ مادرانه است و اشک های من، عجز و ناتوانی.
مادر! تمام عالم علم دارند به اینکه جبران ألم هایت محال است و اینجا فرض محال هم محال است.


   مدیر وبلاگ
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :7
بازدید دیروز :6
کل بازدید : 150778
کل یاداشته ها : 125


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ